۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه

نارنجی زرد می‌شود؟

حتما اصطلاح روزنامه و مجله زرد را شنیدید. این نوع نشریات معمولا از شایعه و شایعه سازی ارتزاق می کنند و معمولا این مطالب را افرادی که می خوانند روزنامه هایی که مطالب حداقل غیر زرد و به واقعیت نزدیکتر را دارند مطالعه نمی‌کنند. 
چند سال پیش سایت نارنجی با محتوایی منحصربه‌فرد ایجاد شد که خلأ عدم یکپارچگی اطلاعات در حوزه فن‌آوری اطلاعات را پر کرد. مدتها سایت‌ها و روزنامه‌ها و مجلات دیگر از آن کپی می‌کردند و حتی نامی از این سایت نمی‌بردند مدتها این سایت به قول معروف جنگید تا وقتی مطالبش را کپی می‌کنند نام مرجع خبر را ببرند. 
اغلب خوانندگان این سایت برای مطلع شدن از آخرین اخبار تکنولوژی به این سایت سر می‌زدند و می‌زنند، خوانندگان قدیم واقعا به دنبال به روزترین اخبار بودند و به قول جادی به فکر این نبودند که گوشی بعدیشان چند هسته‌ای باشد. ولی در این چند سال که تکنولوژی های جدید به سرعت وارد بدنه جامعه شده افرادی که تعداد هسته‌های گوشی بعدیشان برایشان مهم است زیاد شده. ولی از نارنجی این توقع نمی‌رفت در جهت جذب این افراد قدم بردارد و برای خوانندگان جدی و قدیمی خودش احترام قائل نباشد. 
این صفحه نارنجی در روز ۱۷ تیر ۹۲ حدود چهار بعد از ظهر است: 
از ۷ خبر در صفحه اول ۴خبر از انواع خبرهای زیر است:
- عکس از زاویه ۴۳٫۵ درجه شمال غربی فلان گوشی لو رفت
- شنیده شده قرار این طور شود
- شنیده شده قرار است اون طور بشود
- اگر گوشی فلان با ۴هسته نیاد!! ای وای!!
- قاب زیر باتری فلان گوشی لو رفت!!
و الا ماشاالله 

این نوع از اخبار به مانند این است که یک روزنامه تخصصی سینما که مشکلات و آخرین اخبار را مینویسد تیتر بزند فلان بازیگر در فلان پارتی دیده شد. خوب این خبر برای اون روزنامه که مشهور به اخبار موثق از سینما است یک نوع خودکشی نیست؟

پیشنهادی که به نارنجی این است که نگذارد نارنجی رنگ خودش را ببازد و تبدیل به زرد شود. همینطوری که سایت‌های تخصصی نردبان و نگهبان را راه اندازی کرده می تواند zard.ir را هم راه اندازی کند این دست اخبار را در آنجا درج کند. دوم هم اینکه در نویسنده ‌های خود یک بازنگری انجام دهد.


۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

گذشته (فیلم)

دیشب رفتم و در روز اول اکران فیلم گذشته کاری از کارگردان واقعا کارگردان سینمای این روزهایمان اصغر فرهادی را دیدم. واقعا بعد از مدتها یک فیلم دیدم. موضوع فیلم یک شخص خاص نبود موضوع یک سری از افراد فرانسوی و مهاجر و اتفاقا چند ایرانی بود که از اقشار ضعیف جامعه بودند که با نشان دادن منزل آنها در کنار ریل قطار و دیوارهای پر خط و خش و خانه ای خراب وضعیت معیشتی را نشان می داد. فیلم از آنجا شروع شد مرد ایرانی برای ثبت طلاق به فرانسه وارد می شود و مورد استقبال همسر سابق خود قرار می گیرد. مشکلات دوری از وطن باعث افسردگی مفرط شخص ایرانی شده و باعث جدایی از زن فرانسوی خود شده بود. زن فرانسوی با دو فرزند از همسر اول خود و دوست پسر جدیدش که همسر او نیز به علت خودکشی در کما به سر می برد و یک پسر با مشکلات عدیده اش دست و پنجه نرم می کرد.
صحنه های پر استرس فیلم به درستی استرس واقعی را به بیننده القا میکرد. طوری نبود که بیننده کلافه شود واقعا استرسی که در فیلم جاری بود را حس میکرد بخصوص در صحنه اعتراف لوسی و بعد از آن دعوایش با مادرش.
فیلم نشان دهنده مشکلات مهاجران غیرقانونی و عدم اجازه کار که باعث می شود در هر شرایطی خواهان ادامه کار باشند را به خوبی به نمایش گذاشت. مهاجر فیلم که حتی با کتک خوردن و اهانت باز هم نمی خواهد کار خود را از دست بدهند.
نکته تربیتی که در این فیلم به روشنی مشخص بود روش تنبیه کودکان بود و اینکه کودکان را باید به مانند بزرگترها در مواقعی که نمی خواهند به حرف ما گوش بدهند قانع کرد نه آنکه با کلماتی مثل خفه شو و یا به تو مربوط نیست ساکت کرد.

فیلم برشی از زندگی یک عده انسان از نژادها و عقاید مختلف بود نه که داستانی که با فیلم شروع شود و در انتها به یک پایان مشخص برسد. زندگی این اشخاص ادامه دارد...

۱۳۹۲ فروردین ۱, پنجشنبه

۱۳۹۱ اسفند ۲۲, سه‌شنبه

چرا فارسی نه؟!

با افزایش و ورود فزاینده تکنولوژی به زندگی روزمرهٔ ما کلماتی نیز مرتبط با آن به زبان ما وارد می‌شوند که بعضاً خیلی از آنها از قبل بوده‌اند ولی اینبار با معنایی نو و جدید.

یک سری از این کلمات به دلیل آنکه معادلی برای آنها نبوده یا معادل آن حس کلمه را القاء نمی‌کرده به اجبار به صورت زبان اصلی وارد زبان ما شده‌اند و می‌شوند.
نمی‌خواهم در این مطلب در مورد معادل سازی کلمات صحبت کنم که چه بسا آن مطلب نیز به تنهایی زمانی جدا را طلب می‌کند. اما بحث در اینجا مربوط به آن دسته از کلماتی است که معادل دارند و معنی آنها کاملاً گویای بحث و منظور است. هر کسی که مدتی با انواع تکنولوژی‌ها، بخصوص انواع روز آن کار کرده باشد متوجه شده است که بسیاری از کلماتی که در علوم برای وسیله‌ای خاص انتخاب می‌شود حداقل دو جنبه دارد. اول اینکه طوری انتخاب می‌شوند که هر شخص با کمترین سواد و با شنیدن نام  آن بتواند حدس بزند که چیست و جنبه دوم که بیشتر در علوم رایانه می‌توان ردپای آن را دید، ‌استفاده از نام‌های فانتزی است. مثلا نسخه سیستم عاملی را با نام نان زنجبیلی و دیگری را بستنی حصیری معرفی می‌کنند و یا اگر گوشی هوشمند خراب شد و غیرقابل استفاده، می‌گویند آجر شد. خوب این آجر چه معنی را در ذهن شما تداعی می‌کند؟ بزرگ،‌ سنگین و بی‌مصرف.
ولی در ایران و در جامعه امروزی ما متاسفانه اگر کسی بگوید گوشی‌ام «آجر» شده می‌گویند «طرف امله» آجر یعنی چی؟ گوشی «بریک» شده! یا اگر کسی بگه «موش» رایانه‌ام خراب شده که دیگر واویلا!! ماوس! موش چیه؟ بحث دقیقا همین جاست که اگر کلمه «ماوس»(منظور اسم خاص) درسته چرا کسی که این ابزار را روز اول ساخت یک اسم مستقل برای ‌آن ایجاد نکرد مطئناً کسی نمی‌گفت چرا، ولی برای راحتی و درک سریع و شاید کمی لبخند بر روی لب اسمش را گذاشت «موش». یا گفت گوشی‌ام «یک تیکه آجر شده» و حتی به چکمه می‌گوییم بوت. ما حتی پا را از این هم فراتر می‌گذاریم و کلماتی که یک عمر از فارسی آن استفاده می‌کردیم و از قدیم مرسوم بوده، دوری می‌کنیم و معادل انگلیسی آن را می‌گوییم. به‌ عنوان مثال مقاله را paper می‌نامیم، بلندگو را speaker و کاشی را tile و غیره.
یکی از مواردی که شاید بتوان با آن،‌ با این آفت فارسی مبارزه کرد این است که کمی جنبه شوخی و مزاح را وارد مقوله‌های جدی زندگی روزمره خود کنیم. اگر محصولی ساختیم نگردیم یه اسم ثقیل برای آن پیدا کنیم. می‌شود اسم‌هایی انتخاب کرد که با شنیدن آن کمی لبخند نیز بر روی لب‌ها بنشیند. مطمئناً بعد از چندی این کلمه‌ها خود به کلماتی خاص تبدیل می‌شوند. شاید با اینکار ما را جدی نگیرند ولی باید استقامت نشان داد تا آن چه باید بشود، بشود. برای قدم اول می‌شود از ترجمه‌ کلماتی که معنای آن گویای شرح ماجراست استفاده کنیم.
در پایان به نظر شما اگر رایانه را ایرانی‌ها ابداع کرده بودند هرگز «لگد زدن» را برای تعریف فرایند روشن شدن آن انتخاب می‌کردند؟