۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

۸۸/۸/۸


 ۸۸/۸/۸

برای یادگاری.

یادم است ۷۷/۷/۷ هم روی دیوار یادگاری نوشتم. اون روز داشتیم برنامه خانواده می‌دیدیم که مجری گفت امروز چه روزی است من رفتم و یادگاری نوشتم. متاسفانه از آن خانه نقل مکان کردیم ولی برادرم، مهرداد، که روی یکی از کمدها نوشته بود هنوز هست.

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم

به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید
دل من گرفته ز این جا ، هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟
همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم ، به کجا چنین شتابان؟
به هر آن کجا که باشد بجز این سرا سرایم
سفرت به خیر اما ، تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را...

محمدرضا شفیعی کدکنی



۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

و به پایان رسید...

مادربزرگ عزیزم (مامان ملیح) امروز صبح تقریبا ۶:۵۰ دقیقه پس از ۸۶سال زندگی رفت پیش پدریزرگم :(




۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

سرمقاله آفتاب یزد/ راست گفت مدعی آزادی مطلق!


مجتبی واحدی: چندی قبل كه رئیس دولت ادعا كرد <آزادی در ایران نزدیك به مطلق است> این سخن، عده ای را به تعجب انـداخـت. زیرا همزمان با این ادعا، درخواست بسیاری از فعالان سیاسی برای بهره مندی از اصل 27 قانون اساسی بـا مخـالفـت وزارت كشـور همین دولت مواجه شده بود و روزنامه رقیب انتخاباتی همین رئیس دولت، درمحـاق تـوقیـف قـــرار داشـت. اما ظاهراً قضاوت‌های منفی درمورد ادعای رئیس دولت، كمی عجولانه بود . اگر كمی به اطراف رئیس دولت نگاه می شد این آزادی مطلق كاملا قابل مشاهده بود، پس او حق داشت وجود آزادی مطلق را حس كند. در فضای آزادی مطلق، رئیس دولت حق دارد هركس را كه مایل است به عنوان همكار خود انتخاب كند اما هیچ كس حق ندارد به مخالفت با انتخاب او بپردازد؛ فرقی هم نمی كند كه مخالف كیست . آزادی مطلق رئیس دولت برای انتخاب معاون اول خود، توسط هر كس كه خدشه دار شود خبرگزاری مزدبگیر دولت حق دارد انكار آزادی مطلق رئیس خود را <خلاف عقل و قانون> بنامد و كفن پوشان سابق – سینه چاكان دولت فعلی– هم از آزادی مطلق برخوردارند كه بر این اهانت بزرگ خبرگزاری دولت نسبت به مخالفان مشایی – مراجع تقلید، رهبری نظام و بسیاری از نمایندگان مجلس– چشم ببندند.

آزادی مطلق برای مدعیان آزادی مطلق در حدی است كه حق دارند علیه مجلس، قوه قضائیه، منتقدان دولت و حتی میلیون‌ها ایرانی معترض به نتیجه انتخابات، هرچه بگویند و بنویسند و اگر هم كسی این آزادی مطلق را به رسمیت نشناسد ادب پیشگان دولتی به خود اجازه می‌دهند روزنامه او را <عرعر نامه> بنامند. در فضای آزادی مطلق، مردم مجبورند صدای بعضی از حامیان دولت را حتی اگر شامل فحاشی علیه دیگران باشد بشنوند اما اگر كسی در برابر <انكرالاصوات> آنها موضع گرفت مستحق هرگونه ملامت و توهین است؛ چون آزادی مطلق حامیان دولت را خدشه‌دار كرده است. در فضای آزادی مطلق فعلی، مسئولان دولتی حق دارند نشست همه سران فعلی و قبلی نظام را تحریم كنند، كسی هم حق ندارد آنها را به خاطر استفاده از این آزادی مطلق، ملامت كند اما اگر نوه امام با عدم حضور در یك مراسم، مدنی‌ترین روش اعتراض به بعضی مسائل را در پیش گرفت، آن طرفی‌ها آزادی مطلق دارند كه هر چه می‌خواهند علیه او بگویند و بنویسند.

در آزادی مطلق فعلی، طرفداران دولت حق دارند نام به ناحق برده شده تعدادی از فعالان سیاسی در یك دادگاه پرحاشیه را منتشر كنند اما هیچ كس حق ندارد از محكومیت یك وزیر – تنها به این بهانه كه امكان تجدید نظر درحكم او وجود دارد – سخن بگوید. آزادی مطلق برای دولت و رئیس آن درحدی است كه می‌توانند دستور رهبری برای لغو حكم انتصاب معاون اول را یك هفته معطل نگه‌ دارند تا معاون محبوب ایشان، راضی به استعفا شود اما در همین فضا، هیچ‌كس حق ندارد خبر صدور دستور رهبری را منتشر نماید، اگر هم كسی بر خلاف توقع دولتی ها، این نامه را افشا كرد دولتی‌هایی كه آزادی آنها مطلق است حق دارند او را آماج حملات خود قرار دهند. در فضای آزادی مطلق، <خبرگزاری دولت> حق دارد <نوه فاضل امام> كه مراتب فضل او از سخنانش پیداست را توسط فردی كم سواد زیر سوال ببرد اما هیچ كس حق ندارد از مدرك جعلی وزیر سخن بگوید و او را كه بهترین نشانه كم سوادی او عدم تشخیص مدرك اصلی از جعلی است مورد شماتت قرار دهد.

اگر هم كسی باور كرد كه آزادی مطلق برای افشای این كم سوادی وجود دارد، دولتی‌های آزاد، حق دارند او را به تعقیب جزایی تهدید كنند. آزادی مطلق به دولتی‌ها اجازه می‌دهد امكانات و اختیارات خود را به صورت صددرصد مورد بهره برداری قرار دهند و در استفاده از این اختیارات و امكانات – كه تعلق بعضی از آنها به دولت، محل تردید است – حتی اصولگرایان و شركای حكومتی خود را، شریك نكنند اما اگـر نـوه امام برای مقاومت در برابر بعضی فشارهای غیرمنطقی و در عین حال با هدف جلوگیری از تنش، مراسمی را لغو كرد، <ترمز بریده>های دولتی حق دارند شدید‌ترین حملات را متوجه او كند. فضای آزادی مطلق به گونه‌ای است كه یك وزیر به خاطر حمایت از دستور رهبری، مورد خشم قرار می‌گیرد تا نشانه دیگری از آزادی مطلق در دولت به نمایش درآید. در فضای آزاد فعلی، یك وزیر نورچشمی، آزادی مطلق دارد آمارهایی از عملكرد خود ارائه كند كه به ادعای یك نماینده اصولگرای مجلس، بخشی از آنها دروغ است و بخش دیگر مربوط به عملكرد وزیران قبل از او. مقامات بالاتر از او هم آزادی مطلق دارند كـه ادعـاهـای قبلی خود در خصوص پیچاندن گوش متخلفان را نادیده بگیرند و به حمایت كامل از <وزیر آمار دهنده> بپردازند؛ بدون آنكه به مردم بگویند <اگر ادعاهای نماینده اصولگرا دروغ بود چرا وزیر مورد نظر در همان جلسه به پاسخ گویی برنخاست؟>

البته هیچ‌یك از نمونه های فوق، باعث نگرانی نیست زیرا افراط دولتی ها در بهره گیری از آزادی مطلق، تاكنون حقایقی را برای مردم و سیاستمداران – اعم از اصولگرا و اصلاح طلب – آشكار ساخته است كه قطعا در غیاب این آزادی ها، پی بردن به آنها در كوتاه مدت، امكان پذیر نبود.

منبع




۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

آزادی اشباع شده


از چی بگم؟ خیلی وقته هیچی نگفتم. سکوت کردم. ولی دارم می‌ترکم از شنیدن جسدهای بی‌نام و نشون بهشت زهرا، از اینکه این همه با شاه جنگیدیم و مبارزه کردیم که زور نشنویم که زیر دست قدرتها نباشیم حالا همین قدرتها را کردند چماق می‌زنند توی سر ما، هر کی باب دلشون صحبت نکرد یک انگ خارجی بش می‌زنند و هرکار خواستند باش می‌کنند. این همه جوون رفت توی جبهه و شهید شد که به دخترها و زنان این مملکت خارجی تجاوز نکنه، داخلی تجاوز کنه؟! عزیزم اینجا آزادی در حد مطلق نیست! اینجا آزادی اشباع شده.

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

شهرام ناظری و بیلبو

اینجا بیلبو، صدای فرهادیکس

خوب بالاخره چشممون به جمال این بیلبو خان هم روشن شد.

خوب، عالی و در خور تمامی خس و خاشاک‌های لینوکسی

البته بگم با روشی که چند روز پیش یاد گرفتم ، و توی وبلاگ Farhadix in real life هم گذشتم، بیلبو ۳۲بیتی را روی لنی ۶۴بیتی نصب کردم.

یک پیشنهاد هم برای مهرداد دارم، اسم نسخه بعدی از هر کدوم از برنامه‌هایت که دوست داشتی را بذار «خس و خاشاک»

یک آهنگ واقعا زیبا هم شهرام ناظری برای خس و خاشاک‌های ایرانی خوانده که واقعاً درخور تأمل است. شعر آن از فریدون مشیری است. این هم لینک آهنگ

این هم شعر:

اى خشمِ به جان تاخته، توفانِ شرر شو
اى بغضِ گل انداخته، فريادِ خطر شو

اى روىِ برافروخته, خود پرچمِ ره باش
اى مشتِ برافراخته, افراخته ترشو

اى حافظِ جانِ وطن، از خانه برون آى
از خانه برون چيست كه از خويش به در شو

گر شعله فرو ريزد، بشتاب و مينديش
ور تيغ فرو بارد، اى سينه سپر شو

خاكِ پدران است كه دستِ دگران است
هان اى پسرم، خانه نگهدارِ پدر شو

ديوارِ مصيبت كده ىِ حوصله بشكن
شرم آيدم از اين همه صبرِ تو، ظفر شو

تا خود جگرِ روبهكان را بدرانى
چون شير درين بيشه سراپاى،جگر شو

مسپار وطن را به قضا و قدر اى دوست
خود بر سرِ آن، تن به قضا داده، قدر شو

فرياد به فرياد بيفزاى، كه وقت است
در يك نفسِ تازه اثرهاست، اثر شو

ايرانىِ آزاده! جهان چشم به راه است
ايران ِكهن در خطر افتاده، خبر شو

مشتى خس و خارند، به يك شعله بسوزان
بر ظلمتِ اين شامِ سيه فام، سحر شو

۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

چند نکته

بعد از گفتگوی مستقیم امشب (۱۳۸۸/۴/۱۶) احمدی‌نژاد با مردم، چند نکته را می‌خواستم متذکر بشوم.
۱. برنامه بدون مجری بود و به صورت صوری کسی نبود که ایشان را به چالش بکشه
۲. از روی کاغذ می‌خواند که من در این ۴سال و تا قبل از انتخابات به جز موارد نوروز دیگه یادم نمی‌یاد همچین چیزی را.
۳. قبلا خیلی مثلا مردمی صحبت می‌کرد و هیجان نشون می‌داد ولی از اولین مصاحبه بعد از انتخابات این رویه عوض شد و محکم و از مسند قدرت با مردم صحبت می‌کند
۴. در شب وفات حضرت زینب که این دولت خیلی ادعای ۱۲معصوم و اهل بیت را دارد، چرا جلوی ایشان گل بود؟

البته من تمام برنامه را ندیدم و از مدیریت جهانی که سخت جای احمدی‌نژاد را کم داره صحبت نکردم.

خس و خاشاک

یکی از خواص خس و خاشاک این است که جلوی بلند شدن گرد و غبار را بگیرد. حالا که دولت مهرورز و خدمتگزار به گمان خودش خس و خاشاک را از سطح کشور پاک کرده حالا بخوره!  هی گرد و غبار بخوره.


۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

حمله در شب آخر


در حالی که طرفداران و حامیان مهندس میرحسین موسوی در حال شادمانی و پخش اعلامیه‌های تبلیغاتی در شب آخر تبلیغات بودند دسته‌ای در حدود ۲۰نفر از حامیان کاندیدایی خاص همراه با یک ماشین وارد جمع مردم سبزپوش شدند. در حالی که هیچ گونه نزاع و درگیری در این مراسم صورت نگرفت و طرفداران در حال دادن شعارهای خود بودند، تیغی صورت یکی از سبزپوشان را شکافت، وی به قصد شستشو زخم به ستاد مراجعه کرد که در آنجا و زیر نور متوجه شد کار از یک شستشوی ساده بیشتر است و برای بخیه به درمانگاه مراجعه کرد.
در حین حضور مجروح در ستاد از وی عکسی به عنوان مدرک و تصدیق گفته‌ها گرفتم که در اینجا قرار می‌دهم.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

استقبال از میرحسین

جاتون خالی امروز با دانشگاه ۳تا اتوبوس راه انداختیم رفتیم یزد دانشگاه آزاد استقبال میرحسین موسوی عزیز. خلاصه پلاکاردی و از این حرفا رفتیم ردیف دوم! امید پیله‌ور را دیدم گفت صادق هم اومده. دلم می‌خواست ببینمش ولی درصد دیدنش یک بود. این هم دستاورد امروز که روی خبرگزاری کلمه اومده :)


پ.ن به منیره: اگر امروز گفتم عکس منو روی فیس‌بوک نذار فقط بخاطر محیط بد فیس‌بوک بود، هر جا دیگه خواستی بذار :)

۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

VirtualBox 2.2

ای کسانی که مشتری VirtualBox هستید ولی به علت تحریم نمی‌توانید آنرا دریافت کنید، من این نرم افزار مفید را برای دبیان ۵، اوبونتو ۸٫۱۰ و ۹٫۰۴ که هر دو از یک بسته استفاده می‌کنند، و ویندوز در لینک زیر گذاشته‌ام. ضمناً هم ۳۲بیتی هست هم ۶۴بیتی. از آن لذت ببرید.

۱۳۸۸ فروردین ۲۴, دوشنبه

کم نیست

اگر اعتقاد دارید ۴سال برای انجام کاری کم است، ببین توی سه سال و نیم چطوری کشور کنفیکون شد!

۱۳۸۸ فروردین ۲۲, شنبه

تنفس

به یک بنده‌خدایی شخصی را خیلی بزرگ منش و ارجمند و غیره، معرفی کردند. پرسید خوب حالا هنر این آقا چیه گفتند: نفس می‌کشه!
حالا تبلیغات از این دولت(نهم) همین طور است. برق و آسفالت و گاز و غیره و مواردی که به اقتضای زمان زیاد شده(مثل موبایل، انرژی اتمی) وظیفه‌ای، از پیش تعیین شده برای یک دولت است. مثل نفس کشیدن یک انسان.

این مثال را چند روز قبل که اصفهان بودم، در حال رانندگی به ذهنم زد، گفتم اینجا هم بذارم.

روز ۲۰ فروردین که خبری اتمی داشتیم من که به شخصه از هیچ بخش خبری‌ای نشنیدم بگه این کارخانه بعد از ۵ سال افتتاح شد. ولی بازم خدا خیرش بده اون مثلا مهندس هسته‌ای (میگم «مثلا» چون از لحاظ امنیتی مهندس‌های اصلی را پشت تلویزیون نمی‌آورند) که در محل کارخانه گفت این کارخانه بعد از ۵سال افتتاح شد.

۱۳۸۸ فروردین ۷, جمعه

راز بقا

مادرمون میگه دوره شاه روزهای عزاداری تلویزیون راز بقا می‌ذاشت، ولی حالا روزهای جشن. این نوروزی ۷-۸ کانال راز بقا می ذارند، چه با کلام چه بی کلام

۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

New Logo (from Linus Torvalds' blog)


So 2.6.29 isn't quite out yet, but I've merged the new Tuz logo, so now my laptop boots up with two of these guys showing. See an earlier post about the plush version of this that I got while in Hobart for LCA 2009.

Also see the Save The Tasmanian Devil site for details about the devils plight.

All told, I think the kernel came out looking better than Bdale.

۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

رأی شما کیست؟

انتخابات ۸۸ را در پیش رو داریم. انتخاباتی که ۹ ماه به آغاز آن مانده توسط کروبی سر و صدایش آغاز شد. ولی می‌توان آن را به قبلتر از این هم کشاند. دور دوم سفرهای استانی رئیس جمهور و اهداء نشان ایثار و امثالهم. این روزها با اعلام کاندیداتوری خاتمی اوضاع تغییر کرده، در صف اصولگرایان بنظر می‌رسد غوغایی به پا شده، کتاب چاپ می‌کنند که مشاور خاتمی در کنار جاسوس اسراییل عکس گرفته. چه جاسوسی، جاسوسی به استناد همان کتاب(اثبات بازگشتی). این حرفها باشد برای بعد و در فرصتی مغتنم.
حرف اصلی من از اینجا نشأت گرفت که چند روز پیش شخصی از من پرسید به چه کسی رأی می‌دهی؟ کمی فکر کردم و تقریبا بصورت آماتوری دست به سرش کردم. متأسفانه جو جامعه به صورتی شده است که اگر بگویی رأی یک مسئله شخصی است یعنی حتما به خاتمی رأی می‌دهی. ولی بعد که با خودم فکر کردم، گفتم که ای کاش گفته بودم من از رأی‌یم نمی‌خواهم نان بخورم.

۱۳۸۷ بهمن ۲۷, یکشنبه

پایان ۲۲ ماه انتظار

پروژه دبیان مفتخر است اعلان کند دبیان ۵ موسوم به لنی (Lenny) بعد از ۲۲ماه توسعه شبانه روزی منتشر شد. دبیان گنو/لینوکس یک سیستم عامل آزاد است که از تمامی ۱۲ معماری پردازنده، پشتیبانی می‌کند، همچنین شامل محیطهای کاری Gnome, KDE, Xfce, LXDE می‌شود و سازگار با FHS v2.3 و بسط داده شده برای LSB v3.2 است.
دبیان گنو/لینوکس بر روی کامپیوترهایی به گستردگی‌ای از palmtops و سیستم‌های دستی تا ابرکامپیوترها و هر چیز که در این گستره می‌گنجد اجرا می‌شود. تمامی ۱۲ معماری پردازنده را پشتیبانی می‌کند: Sun SPARC (sparc), HP Alpha (alpha), Motorola/IBM PowerPC (powerpc), Intel IA-32 (i386), IA-64 (ia64), HP PA RISC (hppa), MIPS (mips, mipsel), ARM (arm, armel), IBM S/390 (s390), and AMD64 and Intel EM64T (amd64).

دبیان گنو/لینوکس ۵، لنی، از Marvell's Orion که در اغلب وسایل ذخیزه‌سازی استفاده شده، پشتیبانی می‌کند. وسایل ذخیره‌سازی‌ای که افزوده شده شامل QNAP Turbo Station series، HP Media Vault mv2120، Buffalo Kurobox Pro است.

این نسخه نرم‌افزارهای بروز شده‌ٔ زیادی مانند K Desktop Environment 3.5.10 (KDE), GNOME desktop environment 2.22.2, the Xfce 4.4.2 desktop environment, LXDE 0.3.2.1, the GNUstep desktop 7.3, X.Org 7.3, OpenOffice.org 2.4.1, GIMP 2.4.7, Iceweasel 3.0.6, Icedove 2.0.0.19, PostgreSQL 8.3.6, MySQL 5.0.51a, GNU Compiler Collection 4.3.2, Linux kernel version 2.6.26, Apache 2.2.9, Samba 3.2.5, Python 2.5.2 and 2.4.6, Perl 5.10.0, PHP 5.2.6, Asterisk 1.4.21.2, Emacs 22, Inkscape 0.46, Nagios 3.06, Xen Hypervisor 3.2.1 (dom0 as well as domU support), OpenJDK 6b11 و بیش از ۲۳۰۰۰ بسته‌ نرم‌افزاری آماده به استفاده را به همراه دارد.

لنی را می‌توانی از طریق رسانه‌های نصب گوناگونی همانند دی‌وی‌دی، سی‌دی، فلش مموری‌های، فلاپی‌ و یا از روی شبکه نصب کرد. گنوم محیط کاری پیش فرض انتخاب شده، که سی‌دی اول شامل آن می‌شود.


منبع : http://www.debian.org/News/2009/20090214

۱۳۸۷ بهمن ۲۰, یکشنبه

روزگار غریبیست

روزگار غریبیست. همه از آمدن و یا نیامدن خاتمی صحبت می‌کنند. گویا آمد. ولی چه بی‌صدا، آنقدر خاتمی صحبت از آمدن یا نیامدن کرد که من یکی پیش خود گفتم اگر اعلام کند، سایتها از خبر اعلام کاندیداتوری منفجر می‌شوند. شاید هم شد! بالاترین منفجر شد. دامین، هاست، حساب مالی مورد حمله قرار گرفت. چرا این دو اتفاق همزمان افتادند؟ بویی به مشام می‌رسد؟ نمی‌دانم! در تلویزیون مهمان برنامه زنده وقت را مغتنم می‌شمارد و اعلام می‌کند به موسوی رای بدید. احمدی‌نژاد این چهار پنج سفر آخر اقدام به اهدا نشان ایثار می‌کند. شخصی در صحن مجلس بدون هیچ ملاحظه‌ای اشخاص را منتصب به عوامل خارجی می‌کند. مشتها باز که نمی‌شود هیچ، محکمتر هم می‌شوند. همه چیز با ۳۰سال قبل مقایسه می‌شود. جمعیت از ۳۰ملیون به ۷۰ملیون رسیده. ماهواره ایران در مدار قرار می‌گیرد در بی‌بی‌سی فارسی می‌گفت این کار چه مقاصدی می‌تواند داشته باشد؟ می‌تواند کلاهک هسته‌ای حمل کند؟ این ماهواره می‌تواند جاسوسی کند؟ و درست در خبر بعدی اعلام می‌کند کره جنوبی و ژاپن به وسیله ماهواره جاسوسی در کره شمالی بمب دیدند. چرا ایران هشتمین کشوری می‌شود که به دانش ارسال ماهواره دست پیدا می‌کند؟ چرا جزء ده کشوری می‌شود که چرخه سوخت هسته‌ای دارند؟ کشور نباید استقلال داشته باشد؟ چرا از اینهمه کشور فقط ۱۰-۱۲ تا به این دانش‌ها دسترسی دارند؟ این نشانه چیست؟

من می‌گویم. ما ایرانی هستیم غیرت داریم. زیر بار حرف زور نمی‌رویم. بستگی به هیچ دولتی هم ندارد، ما اینجا هستیم، در صحنه. ما اجازه نمی‌دهیم روسیه لوله‌های گاز را ببندد و طلب پول بیشتر کند. مطمئنا این کاری که روسیه با اروپا کرد فردا که محتاج سوخت هسته‌ای آنها شویم، با ما هم خواهند کرد. روسیه مثالی از غرب است. آنها نمی‌خواهند کسی مستقل شود، برای همین است ما دهمین کشور می‌شویم که چرخه سوخت هسته‌ای کامل داریم. آنها نمی‌خواهند کشوری به فضا دست پیدا کند، برای همین است ما هشتمین کشور می‌شویم که ماهواره را خودمان به فضا می‌فرستیم.

پ.ن: جایگاه ایران شاید با ۱-۲تا اختلاف باشد. چون خبرگزاری‌ها هم در توافق نیستند.

روزگار غریبیست

روزگار غریبیست. همه از آمدن و یا نیامدن خاتمی صحبت می‌کنند. گویا آمد. ولی چه بی‌صدا، آنقدر خاتمی صحبت از آمدن یا نیامدن کرد که من یکی پیش خود گفتم اگر اعلام کند، سایتها از خبر اعلام کاندیداتوری منفجر می‌شوند. شاید هم شد! بالاترین منفجر شد. دامین، هاست، حساب مالی مورد حمله قرار گرفت. چرا این دو اتفاق همزمان افتادند؟ بویی به مشام می‌رسد؟ نمی‌دانم! در تلویزیون مهمان برنامه زنده وقت را مغتنم می‌شمارد و اعلام می‌کند به موسوی رای بدید. احمدی‌نژاد این چهار پنج سفر آخر اقدام به اهدا نشان ایثار می‌کند. شخصی در صحن مجلس بدون هیچ ملاحضه‌ای اشخاص را منتصب به عوامل خارجی می‌کند. مشتها باز که نمی‌شود هیچ، محکمتر هم می‌شوند. همه چیز با ۳۰سال قبل مقایسه می‌شود. جمعیت از ۳۰ملیون به ۷۰ملیون رسیده. ماهواره ایران در مدار قرار می‌گیرد در بی‌بی‌سی فارسی می‌گفت این کار چه مقاصدی می‌تواند داشته باشد؟ می‌تواند کلاهک هسته‌ای حمل کند؟ این ماهواره می‌تواند جاسوسی کند؟ و درست در خبر بعدی اعلام می‌کند کره جنوبی و ژاپن به وسیله ماهواره جاسوسی در کره شمالی بمب دیدند. چرا ایران هشتمین کشوری می‌شود که به دانش ارسال ماهواره دست پیدا می‌کند؟ چرا جزء ده کشوری می‌شود که چرخه سوخت هسته‌ای دارند؟ کشور نباید استقلال داشته باشد؟ چرا از اینهمه کشور فقط ۱۰-۱۲ تا به این دانش‌ها دسترسی دارند؟ این نشانه چیست؟

من می‌گویم. ما ایرانی هستیم غیرت داریم. زیر بار حرف زور نمی‌رویم. بستگی به هیچ دولتی هم ندارد، ما اینجا هستیم، در صحنه. ما اجازه نمی‌دهیم روسیه لوله‌های گاز را ببندد و طلب پول بیشتر کند. مطمئنا این کاری که روسیه با اروپا کرد فردا که محتاج سوخت هسته‌ای آنها شویم، با ما هم خواهند کرد. روسیه مثالی از غرب است. آنها نمی‌خواهند کسی مستقل شود، برای همین است ما دهمین کشور می‌شویم که چرخه سوخت هسته‌ای کامل داریم. آنها نمی‌خواهند کشوری به فضا دست پیدا کند، برای همین است ما هشتمین کشور می‌شویم که ماهواره را خودمان به فضا می‌فرستیم.

پ.ن: جایگاه ایران شاید با ۱-۲تا اختلاف باشد. چون خبرگزاری‌ها هم در توافق نیستند.

۱۳۸۷ بهمن ۱۴, دوشنبه

Farhadix In Real Life

من یک وبلاگ/دفتریادداشت توی وردپرس ایجاد کردم. قصد دارم اونجا نکته‌هایی که در زندگی روزمره به اونها بر می‌خورم را بنویسم. البته شاید هم برای اینکه بعدا که خودم یادم رفت، برم بخونم، یاد‌آوری بشه :)
اینم آدرس و لوگو:

توی فیدبرنر زدم من یک پادکسترم! حالا فید این وبلاگ جدید شده واسه پادکسترها! خوب شاید اینجوری باید می‌شد که من هم یه پادکسترشم. قسمت این بوده؟!
تیتر آخرین پستهای وبلاگ جدید همینجا در ستون سمت چپ، قابل رویت است.
این وبلاگ هم پابرجا خواهد ماند و به زندگی خود همانند قبل ادامه می‌دهد.
اینم لینک فید وبلاگ جدید:

۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

بود و نبود شرکتها در نرم‌افزار آزاد

می خواهم مثالی از جامعه آزاد(نرم‌افزار آزاد) و جامعه مایکروسافتی بزنم. چند روز پیش برای حل تمرین دانشگاه سراغ ویندوز و #C رفتم. می‌خواستم پروژه کوچکی را انجام بدم. نصف راه را رفتم و نصفش باقی ماند، که بلد نبودم و بر طبق عادت به گوگل مراجعه کردم. هر چی جستجو کردم راه حل به قول معروف هلویی پیدا نکردم. حالا نکته‌ای که می‌خواهم بگویم همینجاست. تقریباً ۸۰-۹۰ درصد موارد من را به یکسری سایت (نه وبلاگ) می‌بردند. از قیافه‌شان معلوم بود که متولی آنها حتماً یک شرکت یا یک حداقل آدم جدی (به دنبال منفعت) است، ولی در این طرف قضیه شما در دنیای آزاد به مشکلی برخورد کنید و در اینترنت جستجو کنید، ۵۰-۶۰ درصد موارد شما به وبلاگ راهنمایی می‌شوید، ۳۰-۴۰ درصد هم به انجمنها و مابقی به سایتهای شرکتی و آدمهای جدی! و در همین وبلاگها به جواب می‌رسید. شرکت‌ها وقتی یک کار برایشان منفعتی ندارد رهایش می‌کنند و یا ممکنه شرکتی ورشکست بشود. پس ممکن است سایتی که دارد #C درس می‌دهد بعد از مدتی تعطیل شود. ولی عشق که تمام نمی‌شود! این وبلاگها هستند که می‌مانند. اینجاست که می‌شود فهمید پایه‌های نرم‌افزار های آزاد/متن باز از چی تشکیل شده است. بله درست است جامعه،انسان، عشق.
شرکتها اسپانسر نرم‌افزار های آزاد می‌شوند حتی ممکن است متولی آنها هم بشوند. ولی با تمام شدن منفغت و یا ورشکست شدن، پایان عمر نرم‌افزار نمی‌رسد. در بدترین حالت یک نرم‌افزار بدون اسپانسر و متولی  می‌شود. ولی عشق پیدا می‌شود که آن را توسعه بدهد و زنده نگهش دارد. اگر روزی مایکروسافت تعطیل شود، #C نمی‌میرد؟ Windows نمی‌میرد؟ حالا می‌گوییم یک میلیارد عشق بخواهند آنها را توسعه بدهند، چطوری؟ سورسی در اختیار دارند؟ نه. ولی فرض کنید شرکتهای Intel, IBM و غیره از این به بعد نرم‌افزار های آزاد را ساپورت نکنند. یا مثلاً RedHat, Canonical و غیره که توزیع لینوکس دارند سقط شوند(در این حد!) آیا نرم‌افزارهای آزاد هم به همین درد مبتلا می‌شوند؟ مسلماً نه. چون ۱۰۰۰تا عشق (در مقابل یک میلیارد) در این دنیا پیدا می‌شود که آنها را زنده نگه دارد، که خوب وسیله‌اش را هم دارند. اینجاست که ضرورت استفاده از نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز مشخص می‌شود. چون برپایه شرکت‌ها نیستند، که به ساز منفعت شرکت برقصند. برپایه جامعه است. جامعه هیج وقت نابود نمی‌شود. اگر نابود شود، خوب آن زمان بشریت نابود شده، که آن زمان حالا می‌خواهد نرم‌افزار آزاد باشد یا خصوصی. فرقی میکند؟

بود و نبود شرکتها در نرم‌افزار آزاد

می خواهم مثالی از جامعه آزاد(نرم‌افزار آزاد) و جامعه مایکروسافتی بزنم. چند روز پیش برای حل تمرین دانشگاه سراغ ویندوز و #C رفتم. می‌خواستم پروژه کوچکی را انجام بدم. نصف راه را رفتم و نصفش باقی ماند، که بلد نبودم و بر طبق عادت به گوگل مراجعه کردم. هر چی جستجو کردم راه حل به قول معروف هلویی پیدا نکردم. حالا نکته‌ای که می‌خواهم بگویم همینجاست. تقریباً ۸۰-۹۰ درصد موارد من را به یکسری سایت (نه وبلاگ) می‌بردند. از قیافه‌شان معلوم بود که متولی آنها حتماً یک شرکت یا یک حداقل آدم جدی (به دنبال منفعت) است، ولی در این طرف قضیه شما در دنیای آزاد به مشکلی برخورد کنید و در اینترنت جستجو کنید، ۵۰-۶۰ درصد موارد شما به وبلاگ راهنمایی می‌شوید، ۳۰-۴۰ درصد هم به انجمنها و مابقی به سایتهای شرکتی و آدمهای جدی! و در همین وبلاگها به جواب می‌رسید. شرکت‌ها وقتی یک کار برایشان منفعتی ندارد رهایش می‌کنند و یا ممکنه شرکتی ورشکست بشود. پس ممکن است سایتی که دارد #C درس می‌دهد بعد از مدتی تعطیل شود. ولی عشق که تمام نمی‌شود! این وبلاگها هستند که می‌مانند. اینجاست که می‌شود فهمید پایه‌های نرم‌افزار های آزاد/متن باز از چی تشکیل شده است. بله درست است جامعه،انسان، عشق.
شرکتها اسپانسر نرم‌افزار های آزاد می‌شوند حتی ممکن است متولی آنها هم بشوند. ولی با تمام شدن منفغت و یا ورشکست شدن، پایان عمر نرم‌افزار نمی‌رسد. در بدترین حالت یک نرم‌افزار بدون اسپانسر و متولی  می‌شود. ولی عشق پیدا می‌شود که آن را توسعه بدهد و زنده نگهش دارد. اگر روزی مایکروسافت تعطیل شود، #C نمی‌میره؟ Windows نمی‌میره؟ حالا میگیم یک میلیارد عشق بخواهند آنها را توسعه بدهند، چطوری؟ سورسی در اختیار دارند؟ نه. ولی فرض کنید شرکتهای Intel, IBM و غیره از این به بعد نرم‌افزار های آزاد را ساپورت نکنند. یا مثلاً RedHat, Canonical و غیره که توزیع لینوکس دارند سقط شوند(در این حد!) آیا نرم‌افزارهای آزاد هم به همین درد مبتلا می‌شوند؟ مسلماً نه. چون ۱۰۰۰تا عشق (در مقابل یک میلیارد) در این دنیا پیدا می‌شود که آنها را زنده نگه دارد. اینجاست که ضرورت استفاده از نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز مشخص می‌شود. چون برپایه شرکت‌ها نیستند، که به ساز منفعت شرکت برقصند. برپایه جامعه است. جامعه هیج وقت نابود نمی‌شود. اگر نابود شود، خوب آن زمان بشریت نابود شده، که آن زمان حالا می‌خواهد نرم‌افزار آزاد باشد یا خصوصی. فرقی میکند؟

۱۳۸۷ دی ۲۹, یکشنبه

جنگ ۲۲ روزه؟

الان که می‌نویسم یکی، دو ساعتی است‌ که اسراییل آتش بس یک طرفه اعلام کرده. BBC
امیدوارم این آتش بس پایدار بمونه، اگر جنگ تموم شده، من این جنگ را، جنگ ۲۲ روزه می‌نامم!! یا مقاومت ۲۲ روزه
22-Day War
حالا هرکی هر اسمی می‌خواد بگه! این اسم کپی رایتش واسه منه. D:
ماهی گیری در آب گل‌آلود!
اینم نتایج گوگل از این واقعه:

فعلا که چیزی نداره. ببینیم بعداً چقدر زیاد میشه.

۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه

زنده باد



«دخترك/ فریاد»
-----------------

بر ساحلِ دریا دختركی است؛ دخترك خانواده‌ای دارد
و خانواده خانه‌ای دارد با دو پنجره
و یك در ...
در دریا ناوی به شكار مردم وقت می‌گذراند
بر ساحلِ دریا: چند نفر
روی شن‌ها می‌افتند،
و دخترك دمی نجات می‌یابد
زیرا دستی از مه ...
دستی كه آسمانی می‌نمود،
او را نجات داد .
دخترك فریاد زد:
پدر!
پدر! برخیز كه بازگردیم،
دریا جای ما نیست!
پدرش امّا
- كه بر سایه‌اش غلتیده بود-
او را پاسخی نگفت.
در تند بادِ غروب
خون، ابرها را فرا گرفت
و نخلستان را نیز
فریاد ،
دخترك را از زمین برگرفت
به دورتر از ساحلِ دریا
دخترك در شب صحرا فریاد زد
پژواك را امّا، پژواكی نبود
و او خود فریادی ابدی شد
در خبری فوری
كه دیگر خبری فوری نبود
آن دم كه هواپیماها بازگشتند
تا خانه‌ای را بمباران كنند
كه دو پنجره دارد
و یك در ....


محمود درویش
مترجم: مهدی فرطوسی

۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبه

احقاق اهداف


در راستای دستیابی به اهداف شیرازی خدمتگزار کلیه سایتهایی که از زبان ملعون php استفاده می کنند معدوم میشوند. پایان پیام

۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه

قشنگترین صدا

قشنگترین صدا

یک شهر آرام،
یک روز ابری،
فصل پاییز،
صدایی وهم‌آلود از شهر در پس زمینه،
بالای درخت کاج،
قار قار کلاغ.



این متن را خودم گفتم و کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز است.