از چی بگم؟ خیلی وقته هیچی نگفتم. سکوت کردم. ولی دارم میترکم از شنیدن جسدهای بینام و نشون بهشت زهرا، از اینکه این همه با شاه جنگیدیم و مبارزه کردیم که زور نشنویم که زیر دست قدرتها نباشیم حالا همین قدرتها را کردند چماق میزنند توی سر ما، هر کی باب دلشون صحبت نکرد یک انگ خارجی بش میزنند و هرکار خواستند باش میکنند. این همه جوون رفت توی جبهه و شهید شد که به دخترها و زنان این مملکت خارجی تجاوز نکنه، داخلی تجاوز کنه؟! عزیزم اینجا آزادی در حد مطلق نیست! اینجا آزادی اشباع شده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر