فرهادیکس
گاه نوشتههای فرهاد
۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه
نارنجی زرد میشود؟
۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه
گذشته (فیلم)
دیشب رفتم و در روز اول اکران فیلم گذشته کاری از کارگردان واقعا کارگردان سینمای این روزهایمان اصغر فرهادی را دیدم. واقعا بعد از مدتها یک فیلم دیدم. موضوع فیلم یک شخص خاص نبود موضوع یک سری از افراد فرانسوی و مهاجر و اتفاقا چند ایرانی بود که از اقشار ضعیف جامعه بودند که با نشان دادن منزل آنها در کنار ریل قطار و دیوارهای پر خط و خش و خانه ای خراب وضعیت معیشتی را نشان می داد. فیلم از آنجا شروع شد مرد ایرانی برای ثبت طلاق به فرانسه وارد می شود و مورد استقبال همسر سابق خود قرار می گیرد. مشکلات دوری از وطن باعث افسردگی مفرط شخص ایرانی شده و باعث جدایی از زن فرانسوی خود شده بود. زن فرانسوی با دو فرزند از همسر اول خود و دوست پسر جدیدش که همسر او نیز به علت خودکشی در کما به سر می برد و یک پسر با مشکلات عدیده اش دست و پنجه نرم می کرد.
صحنه های پر استرس فیلم به درستی استرس واقعی را به بیننده القا میکرد. طوری نبود که بیننده کلافه شود واقعا استرسی که در فیلم جاری بود را حس میکرد بخصوص در صحنه اعتراف لوسی و بعد از آن دعوایش با مادرش.
فیلم نشان دهنده مشکلات مهاجران غیرقانونی و عدم اجازه کار که باعث می شود در هر شرایطی خواهان ادامه کار باشند را به خوبی به نمایش گذاشت. مهاجر فیلم که حتی با کتک خوردن و اهانت باز هم نمی خواهد کار خود را از دست بدهند.
نکته تربیتی که در این فیلم به روشنی مشخص بود روش تنبیه کودکان بود و اینکه کودکان را باید به مانند بزرگترها در مواقعی که نمی خواهند به حرف ما گوش بدهند قانع کرد نه آنکه با کلماتی مثل خفه شو و یا به تو مربوط نیست ساکت کرد.
فیلم برشی از زندگی یک عده انسان از نژادها و عقاید مختلف بود نه که داستانی که با فیلم شروع شود و در انتها به یک پایان مشخص برسد. زندگی این اشخاص ادامه دارد...